Pages

Friday, March 28, 2014

سین هفتم


سین هفتم
سیب سرخی ست

شاملو

بلکه


Wednesday, March 26, 2014

مگر این باران میگذارد


میخواهم فراموش ات کنم
اما
مگر این باران میگذارد

محمد صابر شریفی

هر نتی که از عشق بگوید


هر نتی که از عشق بگوید...
زیباست
حالا
سمفونی پنجم بتهوون باشد
یا زنگ تلفنی که...
در انتظار صدای توست...

گروس عبدالملکیان

Wednesday, March 19, 2014

عشق


در میان این همه


در میان این همه اگر
تو چقدر بایدی !

قیصر امین پور

کوتاه ولی عمیق


تو را چه کار است به لختــی زنها...

فرشته ها بي حجابند! . . . 

براي پاک بودن . . .

هيچ نيازي به پوشاندن نيست !

حجب و حيا ذاتي ست . . . 

و خوشا بودن با آنان که

ذاتشان پـــاک است

علی شریعتی

بعدازظهرهاي جمعه


من
انبوهي از اين بعدازظهرهاي جمعه را
بياد دارم كه در غروب آنها
در خيابان
از تنهايي گريستيم
ما نه آواره بوديم، نه غريب
اما
اين بعدازظهر هاي جمعه پايان و تمامي نداشت
مي گفتند از كودكي به ما
كه زمان باز نمي گردد
اما نمي دانم چرا
اين بعد از ظهر هاي جمعه باز مي گشتند!

احمد رضا احمدی

Tuesday, March 18, 2014

بعضی حرف ها



بعضی حرف ها را
بهتر است
زیر باران گفت
زیر باران شنید
جمله های خیس از یاد نمی روند

روزبه سوهانی

نوروز پیروز باد


این کار خدا نیست


این کش و قوس اندام
این ساق گندمی
این چرخش دیوانه‌ی تنانه
این دست‌های مهربان زنانه
که می‌کشی به تنم
نه
این کار خدا نیست
تو را رودن تراشیده
عشق من!

عباس معروفی

من نمی توانم


من نمی توانم
اما بگذار شعرهایم
تو را لمس کنند

ایلهان برک

Saturday, March 15, 2014

کوتاه ترین شعر


کوتاه ترین شعرم را
برای تو سرودم:- بوسه!

رضا کاظمی

دیگر روز از سرم گذشته


دیگر روز از سرم گذشته و
حوصله از پیراهنم سر رفته
به خیابان می روم
شماره را می گیرم
و در ِ باجه را می بندم
طبیعی ست که این جای شعر را نمی شنوید
عکس را توی پاکت می گذارم
و آن را می بندم
طبیعی ست که این را هم ندیده اید
دیدم کسی مدام
پشت درخت ها پنهان می شود
به سایه ها می گریزد
و در انتظار فرصتی خلوت
با تپانچه ای در جیب
تعقیبم می کند
رفتارش کاملا ً طبیعی ست
او نمی داند
خودم استخدامش کرده ام!

گروس عبدالملکیان

آخر


هیچ چیز



هیچ چیز را به گردن نمی گیرم
الا
بوسه هایت

آرش ناجی

جور دیگر باشم



یاد من باشد فردا دم صبح
جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا، آب ، زمین
مهربان باشم، با مردم شهر
و فراموش کنم، هر چه گذشت
خانه ی دل، بتکانم ازغم
و به دستمالی از جنس گذشت ،
بزدایم دیگر،تار کدورت، از دل
مشت را باز کنم، تا که دستی گردد
و به لبخندی خوش
دست در دست زمان بگذارم

فریدون مشیری



Wednesday, March 12, 2014

ناتمام است درخت‌


مانده تا برف زمين آب شود
مانده تا بسته شود اين همه نيلوفر وارونه چتر 
ناتمام است درخت‌
زير برف است تمنای شنا كردن كاغذ در باد 
و فروغ تر چشم حشرات
و طلوع سر غوك از افق درك حيات‌
مانده تا سينی ما پر شود از صحبت سنبوسه و عيد 
در هوايی كه نه افزايش يك ساقه طنينی دارد
و نه آواز پری می رسد از روزن منظومه برف
تشنه زمزمه ام‌
مانده تا مرغ سرچينه هذيانی اسفند صدا بردارد 
پس چه بايد بكنم
من كه در لخت ترين موسم بی چهچه سال 
تشنه زمزمه ام؟
بهتر آن است كه برخيزيم
رنگ را بردارم
روی تنهايی خود نقشه مرغی بكشم...

سهراب سپهری
هشت کتاب - دفتر: حجم سبز - شعر: پرهای زمزمه

نفرین به من



لعنت به تو
که بی رحم ترین سلاح ِ کشتار ِ جمعی ِ دنیا
چشم ِ توست
لعنت به تو
که نفرینی ترین بوسه ی جهان را داری
لعنت به تو
که وقتی عاشق می شوی
به خودت هم رحم نمی کنی
و نفرین به من
که در برابر ِ همه ی اینها
تاب می آورم
ما
شیطانی ترین سرنوشتِ عاشقانه را
به خدا
تحمیل کرده ایم

افشین یدالهی

تمام عمر خندیدم


رویای تو


رویای تو کودکی بود
دری را کوبید
و فرار کرد

شهاب مقربین

برف خستگی خداست


و تازه می فهمم
که برف خستگی خداست
آن قدر که حس می کنی
پاک کنش را برداشته
می کشد
روی نام من
روی تمام خیابان ها
خاطره ها

گروس عبدالملکیان

Tuesday, March 11, 2014

عشق يعنی همين


عشق يعنی همين ...
تو، لب تر كنی
من، مست و خراب شوم

مهران پيرستانی

کوچولوی قشنگ من!


دلم بهانه‌گیر شده
زندگی می‌خواهد
عشق می‌خواهد
سفر می‌خواهد
هوای تازه می‌خواهد
قشنگی می‌خواهد
نه
هیچکدام از اینها را نمی‌خواهد
کوچولوی قشنگ من!
دلم تو را می‌خواهد.

عباس معروفی

چشم های زیبایی داشت


چشم های زیبایی داشت
که پیر مردهای محله آرزو می کردند
کاش دیرتر به دنیا می آمدند

الیاس علوی

عاشق که باشی


عاشق که باشی
می توانی چشم هایت را ببندی
و پرندگان
جای تو حرف بزنند
مثل این شعر
که دارد جای من برایت آواز می خواند

رضا کاظمی

Thursday, March 6, 2014

لبهای تو گناه کوچکیست


لبهای تو
گناه کوچکیست
من به گناهی بزرگتر فکر میکنم

یزدان تورانی

We re both mad


دریا


دریا
پلاک تورا پیداکرد
و اسم ات رافوت آب شد ...
بعد از آن نه طوفانی دید
نه موج هایش برساحل خودکشی کردند
مادر اما دیوانه شد
و با هرتکان ات روی آب
دریا ازگوشه ی چشم هایش سر رفت...

علی اسدالهی

Wednesday, March 5, 2014

باغ خرمالو


هرگز آن پاییز زیبا را فراموش نمی کنم
یعنی خودم را
ذخیره ای که از آفتاب تابستان داشتم
هیچ کس نداشت
تو از باغ خرمالوهای کال آمدی و
در من رسیدی
هرگز آن پاییز زیبا را فراموش نمی کنم
یعنی تو را

رسول یونان

پشت پلک تو


تو خوابیده ای آرام
و من پشت پلک تو
آنقدر می بــــــارم
تا پنجره را باز کنی
دست هایت را
زیر باران بگیـــــری و بخندی ...


عباس معروفی

همه ی قوانین جهان


همه ی قوانین جهان
به موهای تو میرسند
اگر عاشقت باشم...

محمد عسکری.ساج

می خواهی بنشینی توی بغلم




می خواهی بنشینی توی بغلم
که برایت کتاب بخوانم؟
می شود آرام بنشینی و گوش کنی؟
می شود آنقدر نفس هایت نریزد روی گردنم؟
آه...
می شود دیگر کتاب نخوانیم..?!

عباس معروفی

Monday, March 3, 2014

رحمی بکن


وقتی که می رقصد
لباست زیر مهتاب
رحمی بکن دیوانه هایت را
نمیرند!

میترا حسینی

خرابم میکنی از سر


عاشـق شـدن مـن


هـر چیـز را هـم
کـه تقصـیر مـن بینـدازی ،
عاشـق شـدن مـن
تقصـیر توسـت .

عبــاس معـــروفی

پیله‌ی شعر


«پیله‌ی شعر»

برای مجله شعر نمی‌نویسم
در شبِ شعرها شرکت نمی‌کنم،
به نگاهِ منتقدها اهمیت نمی‌دهم
پیله‌ای از شعر می‌بافم دورِ خود
بی‌آرزوی پروانه شدن
و در سلول خود ساخته می‌میرم
به امید آن‌که ابریشمش
شالی شود
بر شانه‌های تو! 

یغماگلرویی
از مجموعه شعر «باران برای تو می‌بارد» / نگاه 1392

عطر تو




هرچه از تو جا ماند
در گلدان خانه کاشتم
حالا هرچه بروید
عطر تو را می دهد

اشکان پناهی

چشمانش


روزنامه ها
از "تو نوشتند :
باز چشمانش قربانی گرفت. . .

ایمان سیدی

Saturday, March 1, 2014

به راه بادیه رفتن به


مرگ در نمی زند


مرگ در نمی زند
کلید می اندازد
مرگ اگر در بزند
که مرگ نیست
حتما مامور مالیات است
و یا پستچی و یا مهمان...
او چهره ای محو دارد
و در گلویش...
مردگان سرفه می کنند


رسول یونان

تو


تو زیباترین میدانِ شهری
اما هیچکس
مثل من بلد نیست
دورت بگرده ...

توحید هجرتی