Pages

Wednesday, October 28, 2015

زیر گنبد کبود

چه قصـــــــــــــــه ای نوشته اند برای ما
نه کلاغی درکار است
ونه پایانی دارد
هنوز زیر گنبد کبود سرگردانیم 

Sunday, October 4, 2015

تمام شعرهایم

من تمام شعرهایم را 


از چشم های تو دزدیده ام...


و بر کتاب هایم نام خودم را نوشته ام...


این سرقت ادبی را بر من ببخش...

Sunday, June 28, 2015

ديگر شراب هم


ديگر شراب هم
جز تا کنار ِ بستر ِ خوابم نمي برد ...

فريدون مشيري

نوستالژی


باران برای تو میبارد







این برگ‌های زرد
به خاطر پاییز نیست
که از شاخه می‌افتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
و آن‌ها پیشی می‌گیرند از یک‌دیگر
برای فرش کردنِ مسیرت.
گنجشک‌ها
از روی عادت نمی‌خوانند سرودی دسته‌جمعی را تمرین می‌کنند
برای خوش‌آمد گفتن به تو.
باران برای تو می‌بارد
و رنگین‌کمان
ـ ایستاده بر پنجه‌ی پاهایش ـ
سرک کشیده از پسِ کوه
تا رسیدن تو را تماشا کند.
نسیم هم مُدام می‌رود و بازمی‌گردد با رؤیای گذر از درزِ روسری
و دزدیدن عطرِ موهایت.
زمین و عقربه‌ی ساعت‌ها
برای تو می‌گردند
و من
به دورِ تو


 یغماگلرویی

Tuesday, May 12, 2015

ساقی و مطرب


دیوانگی


اگر دیوانگی کردم نبود از اختیار ِ من
اگر عاشق شوی دانی که با تصمیم ِ تو کردم ...
 

شفیعی کدکنی

می خانه رفتن


چه سود داری


تو از این چه سود داری
 که نمی‌کنی مدارا ؟

حافظ

دنیا


ﺧﻮﺑﯽ


ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺩﻡ ﻣﯿﺎﺩ . ﺧﻮﺑﯽ
ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﯿﻪ . ﻭﻗﺘﯽ ﺁﺩﻡ ﻧﺘﻮﻧﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﻪ، ﺍﺯ ﺁﺩﻡ
ﺑﻮﺩﻥ ﻫﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﯽﮐﺸﻪ .
پرتقال کوکی/ استنلی کوبریک

زمان


نمی توان زمان را با روزها شماره کرد ، بدان سان که پول را با دلار و سنت شماره می کنند 
زیرا دلارها همه مثل ِ هم هستند ، حال آنکه هرروز و حتی هرساعت با روز و ساعت ِ دیگر تفاوت دارد. کتاب ِ هزارتوهای بورخس
ترجمه احمد میرعلایی، ورق ِ 48

آن ِ منی


آن ِ منی ،
کجا روی ؟
بی تو به سر نمی شود !

غزلیات مولانا

Sunday, April 5, 2015

فکرکنم


امروز بال در آورده ام
فکرکنم
دلت برایم تنگ شده

کامران رسول زاده

جز من


جز من اگرت عاشق شيداست، بگو 
ور ميل دلت به جانب ماست، بگو 
ور هيچ مرا در دل تو، جاست، بگو 
گر هست، بگو، نيست بگو راست بگو
مولوي

جهان


کمی


کمی به من برس
من از رسیدن تو 
حالم خوب می شود

کامران رسول زاده

Saturday, April 4, 2015

صبر پرید از دلم


دیشب


فکرکنم
باران دیشب
مرا شسته
امروز ((تو)) ام

کامران رسول زاده

Wednesday, February 25, 2015

حرف های ما هنوز ناتمام


تو می آیی


تو می آیی
با دامنی که در طوفان تاثیر می گذارد
و من جوی آبی می شوم
که از کنار تو بگذرم

غلامرضا بروسان

سلاخی می گریست


سلاخی
می گریست
به قناری کوچکی
دل باخته بود

احمد شاملو

مرا


ﺭﺍﺳﺖ ﺍﺳﺖ


ﺭﺍﺳﺖ ﺍﺳﺖ ...
ﮐﻪ ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﺩﻝ ﻫﺎﯼ ﺣﺴﺎﺱ ﻧﻤﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ ؛
ﺑﯽ ﻫﻨﮕﺎﻡ
ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ...

ﺍﺣﻤﺪ ﺷﺎﻣﻠﻮ

یک بوسه


یک بوسه برای بدرقه
دو گام فاصله تا بغض
سیگارم را تو روشن کردی!
دریغا
کودکی با دو چشم درشت
در پی باد
و نان فروشی خسته
در سایه سار پسین پیاده رو.
داس ها در مزرعه می میرند
پدرانمان
در کارخانه های نان.

سید علی صالحی

Monday, February 9, 2015

خدایا


زندگی


زندگی، بدون روزهای سخت نمی شود...
روزهای سخت، همچون برگهای پاییزی شتابان فرو می ریزند،
در زیر پاهای تو، اگر بخواهی...
فراموش نکن !
برگهای پاییزی بی شک در تداوم بخشیدن به مفهوم درخت 
و مفهوم بخشیدن به تداوم درخت، سهمی از یاد نرفتنی دارند.

نادر ابراهیمی

کاش


کاش می شد
صدای تو را بوسید!

بهرنگ قاسمی

Saturday, February 7, 2015

بخوان‌


بخوان‌ به‌ معراج‌ آغوشت‌ مرا 
که‌ سرزمین‌ این‌ کولی‌ 
از مرز نفس‌های‌ تو آغاز می‌شود !

یغما گلرویی

چشم‌هایت را نبند


تمام راه‌ها را به رویم بسته‌اند
از مژه‌هایت بالا آمده‌ام
چشم‌هایت را نبند .

روجا چمنکار

دیالگهای ماندگار/ بت من


آلفرد: سال ها پیش در برمه بودم... منو دوستام برای یه حکومت محلی کار میکردیم. اونا سعی داشتن با دادن جواهرات به عنوان رشوه وفاداری روسای قبیله رو بخرن اما یک راهزن کاروان هاشون در جنگلی در شمال رانگون غرات میکرد. برای همین مارو فرستادن تا جواهرات رو پیدا کنیم اما طی مدت 6ماه هیچکس رو ندیدیم که با راهزنها معامله کرده باشه. یک روز بچه ای رو دیدم که با یه یاقوت بازی می کرد که اندازه یک نارنگی بود... اون راهزن جواهراتو دور می انداخته
بروس(کریستین بیل): پس چرا اونا رو دزدیده بوده؟
آلفرد: چون فکر میکرد سرگرمی خوبیه, چون بعضی آدما دنبال چیزای منطقی مثل پول نیستن. نمیشه اونارو خرید, بهشون زور گفت, باهاشون منطقی حرف زد یا مذاکره کرد! بعضی آدما فقط میخوان سوختن دنیا رو تماشا کنن
The Dark Knight

Wednesday, January 28, 2015

خوشا به حال خواب


گوش تلفن کر


گوش تلفن کر
دوستت دارم را
امشب ...
در گوش خودت
خواهم گفت!

محمد علی بهمنی

یک شب با تو


یک شب با تو تنها بودم
یک عمر
بی تو تنها.

رضا کاظمی

Tuesday, January 13, 2015

از وقتی دلبسته ات شده ام


میدانی ؟
میدانی از وقتی دلبسته ات شده ام ،
همه جا بوی پرتقال و بهشت میدهد !

عباس معروفی

آتش زهد و ریا


ﺷﻌﻠﻪ ﻣﯽ ﻟـﺮﺯﺩ


ﺑﺎﺯ ﻃﻮﻓﺎﻥ ﺷﺐ ﺍﺳﺖ
ﻫﻮﻝ ﺑﺮ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻣﯽ ﮐﻮﺑـﺪ ﻣﺸﺖ
ﺷﻌﻠﻪ ﻣﯽ ﻟـﺮﺯﺩ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ
ﺑﺎﺩ ﻓﺎﻧـﻮﺱ ﻣﺮﺍ ﺧﻮﺍﻫـﺪ ﮐﺸﺖ؟

ﻫﻮﺷﻨﮓ ﺍﺑﺘﻬﺎﺝ

ﻓﮑﺮ ﮐﻦ


ﻓﮑﺮ ﮐﻦ
ﺑﻪ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﺩﺯﺩﯼ
ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﺎﻋﺖ ﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪ
ﺗﺎ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﺍﺵ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﯿﺮ ﻧﺸﻮﺩ...

مهدی اشرفی