خداوندا : براي همسايه كه نان مرا ربود، نان . براي عزيزاني كه قلب مرا شكستند، مهرباني . براي كساني كه روح مراآزردند بخشش.وبرای خویشتن خویش آگاهی وعشق می طلبم
Sunday, June 28, 2015
باران برای تو میبارد
این برگهای زرد
به خاطر پاییز نیست
که از شاخه میافتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
و آنها پیشی میگیرند از یکدیگر
برای فرش کردنِ مسیرت.
گنجشکها
از روی عادت نمیخوانند سرودی دستهجمعی را تمرین میکنند
برای خوشآمد گفتن به تو.
باران برای تو میبارد
و رنگینکمان
ـ ایستاده بر پنجهی پاهایش ـ
سرک کشیده از پسِ کوه
تا رسیدن تو را تماشا کند.
نسیم هم مُدام میرود و بازمیگردد با رؤیای گذر از درزِ روسری
و دزدیدن عطرِ موهایت.
زمین و عقربهی ساعتها
برای تو میگردند
و من
به دورِ تو
یغماگلرویی
Subscribe to:
Posts (Atom)