وقتی موهات را نفس میکشم
اقیانوس آرام قلبم
توفان میگیرد
امواج به صخرهها میکوبند
از صدای قلبم
من و خدا
بیخواب میشویم
در درازنای شب
به جستجوی تو
راه میافتیم در شهرها و خانهها
او راه کوهها را میگیرد
من سر به دریا میگذارم
در کرانهی اندامت
با موج بلندی از بوی تنت
ناگاه میروم
غرق میشوم
ناجی قشنگم!
شنا بلد نیستم
من نامت را تکرار میکنم
تو از عمق دلتنگی نجاتم ده.
عباس معروفی
No comments:
Post a Comment