Pages

Wednesday, August 14, 2013

می‌خواهی به تنت نگاه ببوسم

 
 

می‌خواهی به تنت نگاه ببوسم
آنقدر
که پاهات بپیچد به هم
سکندری بنوشی
مست کنی خراب آغوش من؟
جوری که دلت بریزد
خانه بر سرت خراب شود؟
می‌خواهی هی صدات کنم
جوابم را ندهی
پشت میز اتو پیدات کنم
لباست بسوزد؟
برهنه بمانی بین شب و روز
سرگردانِ دست‌های خودت؟
ماه پیشانی!
می‌خواهی اصلاً هیچ کاری نکنم
خوابت را ببینم
دست‌هام بوی نارنج بگیرد؟
فقط باش.
 
 عباس معروفی

No comments:

Post a Comment