دره ها گلوله خورده اند
جنگل گلوله خورده است
خون همین حالا دارد
در انارها جمع می شود
من اما
بر تپه ای نشسته ام
بهمن ِ کوچک دود می کنم ...
پک می زنم به خیابان
پک می زنم به کافه
پک می زنم به این فصل
که سرش را پایین انداخته
از لابه لای آدم ها رد می شود
نگاه کن!
ابری که بالای شهر ایستاده
روزی ست که من دود کرده ام...
گروس عبدالملکیان
No comments:
Post a Comment