کشاورزی الاغ پیری داشت كه یك روز اتفاقی به درون یك چاه ،
بدون آب افتاد. كشاورز هر چه سعی كردنتوانست الاغ را از درون چاه ،
بیرون بیاورد. پس برای اینكه حیوان بیچاره زیاد زجر نكشد،
كشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاك پر كنند ..
تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
مردم با سطل روی سر الاغ خاك می ریختند اما الاغ هر بار ،
خاك های روی بدنش را می تكاند و زیر پایش می ریخت ،
و وقتی خاك زیر پایش بالا می آمد، سعی می كرد روی ،
خاك ها بایستد.روستایی هاهمینطور ،
به زنده به گور كردن ،الاغ بیچاره ادامه دادند ..
و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد،تا اینكه به لبه چاه رسید..
و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد..
...
دوست من :مشكلات،مانند تلی ازخاك برسرما می ریزند..
وما همواره دو انتخاب داریم:
اول اینكه اجازه ندهیم مشكلات ما را زنده به گور كند..
و دوم اینكه از مشكلات سكویی بسازیم برای صعود!
اگراز مشکلات برای بالا آمدن و رشد مان استفاده نکنیم ,
در چاههای زندگی گرفتارخواهیم شد...
آترود
No comments:
Post a Comment